دلخون سوژه و بازيگراي خوبي داشت . اما خوب به سوژه پرداخت نشده بود . بهداد خوب بازي كرده بود و درست انتخاب شده بود . اما بازي پورسرخ خيلي خيلي تابلو و توي چشم بود . اينكه چند تا موضوع رو توي داستان انداخته بود و به اندازه ي كافي بهشون نپرداخته بود هم جز اشكال فيلم بود . اصلا بعضي از موضوعات فرعي نيمه تمام ماند. البته از نظر من مورد شرعي هم داشت ! اينكه تو فيلماي جديد زن و مرد همين جوري به هم دست مي زنند و توي سرو كله ي هم مي زنند خيلي مسخره است !
البته فيلم پايان خوبي داشت : مرگ! برخلاف اكثر فيلم هاي ايراني به خوبي و خوشي تموم نشد و اين مهم خيلي مهم بود !!
دلخون رمانتيك لوسي بود . ما كه نفهميديم ماجرا منتهي به عشق بود يا نفرت !!!
من منتقد خوبي مي شم ؟ زيادي جوگير شدنم را ببخشيد !!