سلام اين پديده اي كه مي بينيد پولي نام دارد كه هفته اول مهر ماه را تماما به اين اختصاص داده بود كه چهار خط انشا بنويسه! آخرش طبق روش دلخواهش سر كلاسش تكليفش رو نوشت!(مي خواستم قبل صبحگاه بنويسم اما دوستان اومدن بحثمون در گرفت نتونستم)
اين پديده اي كه مشاهده مي كنيد پولي نام دارد و امروز نزد معلم انشاي جديدش ضايع شده و باز هم تكرار مي كنه كه از هر گونه معلم انشاي جديدي مخالفه و معلم هاي انشاي قديمي رو ترجيح مي ده من براي اين معلم اصلا نمي تونم انشا بنويسم!(از قديم الايام گفتن دود از كنده بلند مي شه)
اين پديده اي كه مشاهده مي كنيد پولي نام دارد دلش هم خيلي تنگ و كوچيك شده و نمي دونه چرا هدي يادش رفته از طرف جمعي از عشاق معلم انشاي قديمي بگه كه زود تر برگردن لااقل به شاگردان قديمي خويش سر بزنن.
پديده پيش روي شما پولي نام داره! هيچ فرقي هم نكرده! مي دونين سر كلاس ذهن آدم بيشتر باز مي شه.
پديده ي مورد نظر مي خواد تشريف ببره
