• وبلاگ : اشک . عقل . لبخند
  • يادداشت : يادداشت هايي از سال هاي 60 تا 64
  • نظرات : 6 خصوصي ، 15 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام عليكم

    متن خيلي قشنگي بود. من كه خيلي خوشم آمد. من

    هم گاهي اوقات به ياد دوران كودكي و بازي هايي كه با برادرم مي كردم، مي افتم. گاهي دلم مي خواهد آن دوران برگردد ولي بعد براي اين كه زياد غصه نخورم مي گويم چه فايده، هر دوراني خاطرات خودش را دارد به فكر حال باش!

    پاسخ

    سلام عليکم و رحمة اللهنظر لطف شماست. مشکل من اينه که دوست ندارم براي هيچ دوره اي به عقب برگردم. فقط يادش مي کنم تا در زلالش آبي به سروصورت زنم. حياط خلوت را از زمستان مي خواندم. يکي از پستهايش که خوب خوب يادم مانده و گاهي مرور مي کنم طعم تلخ قهوه و نسکافه بود . بعد هم که اثاث کشي کرديد همراهي کردم. ممنون که سرزديد.