سلام من از ازدو برگشتم.
مامانم الان اون شگه رو كه خريده بودم كرد تو پلاستيك كثيف نشه اون قدر اون بدبخت رو تو پلاستيك نگه مي داره به اميد خدا هيچ كس نبينتش همينه ديگه آدما مي گن براي اين كه فلان چيز خراب نشه بهش دست نزنيم همين زندايي ما همه ي اسباب بازي هاي پسردايي هايم را كرده بود تو ويترين نمي ذاشت باهاشون بازي كنن كه يه وقت خرابش نكن. من هم هي به اونا با حسرت نگاه مي كردم الان هم پسردايي هم بزرگ شدن و اصلا هم با اون اسباب بازي ها بازي نكردن و فقط جيب دايي بنده خداي من خالي شده.
واقعا كه مسخره است!