سلام عليكم!!
مدرسه حساسيت خاصي روي وبلاگ وبلاگ بازي داشت تا حدي كه يك بار اومدن من و موج اف ام را حبس كردن تو اتاق و بهمون گفتن كه شما به راه كج رفتين و هيچ وقت درست نمي شين و از جهنم سر در مي يارين و خدا دوستون نداره حالا شما بياين و ببينيد و هر كس و ناكسي براي خودش وبلاگ ساخته وبلاگش هم ساخت دست پولي و خواهر بيچاره اش نبود بلكه ساخت دست مادر محترم دانش آموز بوده همون مادري كه داشتن همه كاسه كوزه ها رو سر من مي شكستن كه تو بچه هاي ما رو گمراه كردي!!!!
خب بريم سر بحث اصليمون!
(بحث اصلي چي بود؟)
نمي دونم بحث اصلي مون چي بود. ولي حالا تا يادم بيفته اين كلاسم رو بذارم!
چند روز تا سه شنبه مونده؟ مي خوام جومونگ ببينم!
(انگار تا وراجي نكنم نبايد نظرم تموم شه)
پولي داره مي ره...
گر چه هنوز ياد نگرفته چه جوري نظرش رو تموم كنه....