سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشک . عقل . لبخند

این روزها دلم می خواهد یک مشت محکم به پارسی بلاگ بزنم. حرص آدم را در می آورد. نه صفحه اصلی نه بخش ویرایش نظرات نه وبلاگ و نه حتا وبلاگ های شما (پلی و هدی و اف ام و ...) هیچ کدام باز نمی شود. به سرم زده تعطیلش کنم یکی تو بلاگفا بسازم و خلاص. مهرم حلال جانم آزاد.

همه ی این ها رو نوشتم که بگم چرا جواب کامنت هاتون را ندادم و چرا براتون نظر نذاشتم و ... . اون پست قبلی که نوشته بودم (من )

هم به دلیل همین اوضاع خراب پارسی بلاگ ارسال شده بود.

 بگذریم.

قراره 4 شنبه بعدازظهر بریم مشهد. خیلی خوشحالم ولی حیفم میاد که نماز عید فطر رو تهران نیستم. هرکدومتون رفتین جای منو خیلی خالی کنید.

راستی یادتونه کلاس اول بودین یه انشا درباره ی قنوت نماز عید فطر نوشتین. (پلی جان به سلول های خاکستری ات فشار نیار. احتمالا طبق معمول ننوشتی یا هول هولکی سرکلاس یه کاریش کردی). من هنوز جمله هاتون رو به یاد دارم.

دلم برای تک تکتون اساسی تنگ شده. فاطمه ها(الهی و رستمی) را شب احیا دیدم. اعتصامی را هم و طبق معمول نتونستم براشون ابراز احساسات کنم.

پ.ن. راستی پلی جان میشه یه لطفی کنی از طرف من روز عید فطر برای دوستات کامنت تبریک بگذاری و اگر خواستند آدرس اینجا رو بهشان بدی؟ ممنون.


ارسال شده در توسط سین.لام