سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشک . عقل . لبخند

بعضی عیدها خیلی عید حساب می شوند.


 حتا اگر مجبور باشی به خریدن سه کادو فکر کنی!


برای پدر، برای همسر و برای پدرِ همسر.


کلا یکی از سخت ترین کارهای دنیا کادو خریدن برای آقایان است. برای خانم ها خیلی چیزها می توانی بخری. ولی آقایان؛‏ جز پیراهن، شلوار، ساعت و کمربند چی لازم دارند؟!


خب عطر هم گزینه ی خوبی است به شرطی که مشکل تنفسی و ریوی نداشته باشند.


دمپایی هم جالب است به شرطی که همه ی سال های قبل دوروبری ها دمپایی کادو نداده باشند.


کیف چطوره! ای بابا این ایده پارسال کامل سوخته!!


یکی به دادم برسه چی بخرم خدا؟؟


به هر حال بعضی عیدها خیلی عید حساب می شوند. مثل عید فردا. عید همه مبارک!



ارسال شده در توسط سین.لام

شده که بی خواب شوید؟

کارهای تل انبار شده ی تان بدون سروصدا قابل انجام نباشد؟

بعد یک کار کم صدا یادتان بیاید و این که سرعت اینترنت نیم شب ها بیشتر است   و ...

... دور از چشم اهل منزل ، درست مثل سارقین محترم و غیر مسلح و البته پیروزمندانه: وصل شوید و ...

خب محصول این اقدام انتهاری همین است که ملاحظه می فرمایید .

 


ارسال شده در توسط سین.لام

سلام

1. دلم برای همه ی 64 تا کلاس دومی ها تنگ شده در حد المپیک!

2. وبلاگ اصلی ام را موقتا تخته کردم بلکه وقت کنم به اینجا برسم! اگر این دوست عزیز خانم موسوی زاده اجازه بفرماید.

بچه ها دلم می خواهد با سلیقه ی شما اینجا رو تغییر بدهم. میشه کمک کنید و نظر بدهید چه طوری بهتره؟


ارسال شده در توسط سین.لام

داشتم سعی می کردم ادای بچه شتر یا کبک را درآورم که:

شبکه ی هفت؛ مستند آموزشی حیات وحش

در شبکه مورد نظر پس از پخش رفتارهای زیبای حیواناتٍ متعدد اعم از وحشی و اهلی. خزنده و گزنده و ... کلاس های ویژه آموزش رفتار حیوانات به انسان ها برقرار است (نه این که برگزار کنندگان توهم داشته باشند که انسان ها اصلا رفتارهای حیوانات غیر ناطق را تقلید نمی کنند! نه. موضوع آموزش همراه با تشخیص موقعیت است).  مجریان بر آن شدند که کلاس های آموزش مجازی را با استفاده از روش های نو تدریس ارتقا دهند. از آن جا که الگوبرداری از رفتار حیوانات از دیرباز مورد توجه دانشمندان علوم مختلف بوده است ـ برای روشن شدن موضوع به ذکر چند مثال اکتفا می شود : الهام از پرندگان در هواـ فضا. الهام از خفاش ها برای سیستم های فرستنده (رادار) و مخابرات.

این روش جدید توسط دانشمندان شبکه آموزش کشف و در فهرست اختراعات و اکتشافات ملی به ثبت رسید.

در ضمن برای تشویق مخاطبان نخبه ی شبکه هفت، دارندگان مدرک دوره های فوق از امتیازات و تسهیلات ویژه بهره مند خواهند شد.

برای رفع نیاز موقعیتی مخاطبان در روزهای پس از انتخابات، در مرحله اول ورژن های زیر ارائه می گردد: (بینندگان محترم لطفا ابتدا با دقت به رفتارهای حیوان/جانور مورد نظر توجه فرمایند. بخشی از سؤالات آزمون مدرک ازین قسمت است. نگین نگفتی!)

ورژن سکولار: با تمام وجود احساس کنید کبک تشریف دارید. از تلقین کمال استفاده را ببرید.یعنی رسما حس یک پرنده ی خرامان را داشته باشید. توصیه می شود برای شبیه سازی از هر نوع وسیله شبیه به برف استفاده کنید. سر را کاملا تا پایین گردن در برف ساختگی فرو ببرید (به نکات ایمنی توجه فرمایید). ملتفت باشید که به انواع و اقسام صداها و تصاویر اطراف کاملا بی توجه بمانید. ملاحظه می فرمایید چه حس جالبی است!

ورژن تکثرگرایانه: باید تمام احساسات چندش آوری که نسبت به دوزیستان دارید، از خود دور کنید. احتمالا خانم های محترم با این بخش از فیلم پخش شده تمام سلول های پوستی شان مور مور شده و از صفحه تلوزیون رو برگردانده اند. اکیدا توصیه می شود با احساسات خود مقابله فرموده و فیلم را از ابتدا و با دقت و علاقه ببینید . آرامش و نگاه تیزبین آفتاب پرست، دو نقطه کلیدی برای شماست. پس از تمرین و اطمینان از ایجاد این رفتار، گام دوم را بردارید. این بار تمرکز بر همرنگی است. به آقایان و افراد مبتلا به کوررنگی توصیه می شود از آشنایان معتمد برای تشخیص رنگِ جماعت کمک بگیرند. البته به زودی نرم افزارهای کمک آموزشی تولیدخواهد شد.

ورژن اسلامی: باید میانه تان با شترها خوب باشد. به ویژه بچه شتر. شاید بهتر باشد کمی احساس بلاهت و ناپختگی را چاشنی کنید. احساس کنید گَرده هایتان اصلا طاقت ندارد. حتی باری در حد به زبان آوردن شعارهای مد شده ی این روزها. احساس دوم کمی انتزاعی است. یعنی به سادگی گُرده نیست. باید نوعی سودرسانی را در خود بیابید و حسش را نفی کنید. به ویژه خوانندگان محترمی که نمی توانند حس شیردهی داشته باشند. ببینند چه نوع منفعت رسانی به دیگران در خود سراغ دارند که باید نفی اش کنند. البته به نظر حقیر، کل توانایی های وجودی خود را که برای طرفین دعوای انتخاباتی طمع برانگیز است، نفی کنید. خلاصه این که ادای بچه شتر دوست داشتنی فیلم را درآورید نه گُرده ای برای بار کشیدن داشته باشید و نه حس شیردادن.

 (جدا چقدر این یکی مناسب حال و هوای این روزهاست!)

همچنان که همگی مستحضرید مطابق معمول نسبت دادن این پست، له یا علیه هریک از گروه های سیاسی، سیاست زده، سیاست گریز و غیره و ذلک به شدت تکذیب شده و بر توجه به بازار مصرف عامه شهروندان تأکید می گردد. 


ارسال شده در توسط سین.لام

خب تا این لحظه احتمالا خیلی ها تصمیم گرفتن ولی من نتوانستم. ضعف است دیگر. تا صبح جمعه. اما این باعث نمی شود که خیال پردازی نکنم و روی موج های انتخاباتی سوار نشوم. از جمله این که شبکه هایی انتخاب کنم با مشخصات خاص.

دارم به شبکه ی یک فکر می کنم؛ شبکه ی هر ایرانی. بامزگی انتخابات دهم این که از هر رقم و تیپ وطرز فکری تو جرگه ی حامیان هر نامزدی وجود دارد. اوایل باورش برای خودم سخت بود . به نظرم می رسید فلان تیپ جامعه طرفدار ... و ... باشند و گروه مقابل طرفدار .... ها. ظاهرا مرزبندی این دهمی جدید است . کاملا پساساختارگرا. خوب حالا که موتور ندارم تا توی این شب های آخر یک دل سیر تهران/ایران گردی کنم و طرفداران هر چهارتا را ورانداز کنم، می زنم کانال یک.

شبکه دو شبکه کودک؛ نمی دانم چی این دوره بچه های کوچک را به رقابت های انتخاباتی انداخته. صحنه های طنز جالبی دارد. همیشه این طوری بوده که بزرگترها هم برنامه کودک را دوست داشتند. حالا فرض کنین پسر عمعه زا یا کلاه قرمزی و حتی پسرخاله چه صحنه های روده بر کننده ای از حوادث میان بچه ها می توانند بسازند. پریروز دو تا پسر بچه دبستانی شمشیرهای پلاستیکی رو معطل نگه داشتن وسط بازی با هیجان از نامزد خودشان دفاع می کردن. من دور و بر خودم را می بینم. یک فاطمه ی هفت ساله داریم که از قضا خیلی به بحث ها علاقمنده. برای اسم وبلاگش گفته: "می خوام درباره ی این بحثا که موسوی خوبه یا احمدی نژاد بنویسم. مامان اسم این بحث ها چیه؟ ". شب ها هم سر ساعت نمی خوابد. دلش می خواهد فیلم انتخاباتی یا مناظره را تا آخرش ببیند. قیافه اش آخر مناظره جالبه. چشم هاش سرخ شده ولی به زور چشم هایش را گرد نگه می دارد بلکه کمتر پلک بزند، مبادا لحظه ای را از دست بدهد. تو خیابان پارچه سبزها و پرچم های ایران را می شمارد. حواسش هست ببیند ماشین های باکلاس بیشتر پرچمی اند یا سبز. دو روز پیش تو ماشین؛ درخت ها، جدول های کنار خیابان، تاکسی سمندهای جدید و تابلوهای اتوبانی رو به نفع طرفداران سبز گرفته. اردو رفتن پارک ارم. با بقیه کلاس اولی ها آمار همه ی معلم ها رو درآوردن که طرفدار کی ان. یکی از معلم ها که ظاهرا زبل تر از بقیه بوده طفره رفته و گفته هنوز تصمیم نگرفته. می توانم حدس بزنم چه طوری مخش رو کار گرفتن که کی بهتره و چرا. خاله بزغاله هم که بازی کردن: سلام سلام خاله بزغاله    آقای ... داری خاله بزغاله

(شما جای ... اسم نامزد خودتون رو بخونین) آخرش هم شعر را به هم زدن و هرگروه به نفع نامزد خودش قافیه رو به تنگ آورده.(چقدر فیلمنامه کلاه قرمزی طنز!) . می گوید "آقای ... شبیه باباجونمه ولی نمی دونم چرا مامانم به او نی که شبیه بابای خودشه رای نمی ده؟" (نه که فکر کنید دلیل محکم نداره ها . نه . این نسل نو از هر حربه ای به نفع خودش استفاده می کنه)

شبکه سه؛ شبکه ورزش و جوان. نزدیک انتخابات، گزارش های تلوزیونی از جوانان جالب می شود. همان تیپ های که تا هفته قبل شطرنجی می شدند، میکروفون دنبالشان می گردد تا بلکه دوـ سه تا جمله ی کلیشه ای کاملا صدا و سیمایی برای حضور پای صندوق های رأی ازشان ضبط کند. چقدر این ناهمگونی شعار و شعاردهنده  تو ذوق می زند.

وای یه جورایی عاشق شبکه چهار ام؛ نمی دانید که. تمام اساتید درجه یک علوم اجتماعی، علوم تربیتی، جامعه شناسی، روانشناسی و (هر شناسی دیگری که شما بفرمایید) از نوع پژوهشگرشان جمعند. چه موضوعات پژوهشی جذاب و نویی که طرحش بدون طول و تفسیرهای بوروکراسی به اجرا نیفتاده. از این فرصت عالی و بی نظیر انتخاباتی به احسن وجه داریم استفاده می کنیم. دیگه کِی می تونیم فرصت به این ماهی و پاسخ دهنده به این مشتاقی برای جمع آوری داده ها داشته باشیم. از هرنوع پژوهش کمی و کیفی و آمیخته که فکرش را بکنید داریم . عجب علمی تولید کنیم ما! عجب مقالات آی اس آی و داخلی ای چاپ کنیم ما! مرحبا به نظریه پردازی های جدید دانشمندان علوم رفتاری ما! وای برنامه های جدید پروفسور رفیع پور یا ... اصلا به سوگیری هاشون کاری ندارم. نفس تحلیلشون فعلا مهمه. متوجه هستید که؛ تضارب آرا

دوم این که این دفعه آن قدر شرایط مبهم و پیچیده است که حتی آدم های تحصیل کرده و خوش فکر دچار تردید شدند. خیلی ها هم جوگیر شدند، همین قشر صاحب فکر را می گویم. با دودلی عجیبی منتظر نشانه های خاص برای تصمیم نهایی هستند. من خیلی هایشان را سراغ دارم. البته دسته ای هم از همان روزهای اول محکم و قاطع تصمیم خودشان را اعلام کردند. مناظره های آنچنانی هم هیچ خللی به تصمیم شان وارد نکرد.

چقدر دوست دارم یک شبکه فرهنگ هم داشته باشم. جایی برای مهندسی فرهنگی. از قضا بدون سرند کردن افکار مخالفین و از قضاتر پربیننده. با برنامه هایی برای لایه های مختلف فرهنگی و ارتقای سطح آن ها. که متخصص موج سواری با حسن استفاده است. بدون توهین به شعور بیننده؛ بدون برخوردهای قیم مآبانه و ...

(ابرهای دور سرم رو درست مثل صحنه های کارتن تام و جری کنار می رود. شاید هم یک مرتبه عنصر خارجی ای مجهول الهویه من را از این خیال پردازی شیرین به واقعیت پرت می کند)

 


ارسال شده در توسط سین.لام

 

پرده اول:

دستان کوچکت هنوز حریری است دلبندم. غرقه در خون. سردِ سرد.

بند بند دلم پاره می شود؛ بندِ انگشتانت هنوز نضج نگرفته بود پاره ی تنم. غرقه در خونی چرا؟

دست پلیدی، شکست هرچه حرمت بود. سکوت شهری همه ی حق را مثله مثله کرد.

پرده دوم:

نشسته کناری. دخترک آرام ِ بی قرار. سیر، نگاه های آخر را می کند.

پرده آخر:

صحرا، خون، آتش، خیمه، اسب، تازیانه.

دست پلیدی، شکست هرچه حرمت بود. سکوت شهری همه ی حق را مثله مثله کرد.

کجایی ای نور منتظر؟

تمام تار و پود دلم سخت پاره پاره می شود؛ لیستنقذ عبادک من الجهالة *

·          فرازی از زیارت اربعین. هدف از قیام امام حسین (ع) به تفسیر آیت الله فاطمی نیا.


ارسال شده در توسط سین.لام

عصر بود . فاطمه را برده بودم پارک . همین طور که قدم می زدم و با تلفن صحبت می کردم ، چشمم افتاد به یکی از بچه های مدرسه.  بدمینتون به دست به سمت گوشه ی دنج پارک می رفتند. لابد برای بازی. از دور به علامت سلام و ذوق زدگی سر تکان دادم ولی شاید ندید. آدم هوس می کند برود بازی!


ارسال شده در توسط سین.لام
<      1   2